اگر طرفدار جان هاپکینز باشید -که بعد از موفقیت آلبوم
Immunity
بعید است نباشید- خواهید دانست که منش او منش یک دی جی فستیوال باز عادی نیست. موسیقی او هوشمندانه تر است و سعی دارد قلمروی وسیع تری از سرزمین الکترونیک را شامل شود. هوشمندانه تر بودن موسیقی او به معنی پیروی نکردن از فرمول های رایج سبک نیست، بلکه به معنی تفاوت نگرش او در جایگاه یک هنرمند است. رویکرد تکنیکی او نسبت به موسیقی، انکار ناپذیر است اما دل بستگی او به تکنیک، منجر به تهی شدن موسیقی از عواطف نشده است.
آلبوم
Singularity
سرشار از ریتم های تکنو و ضرباهنگ های سنگین هاوس است و با خلق فضای اتمسفریک به امبینت نزدیک می شود. شاید از جهاتی به آثار قبلی آرتیست شباهت داشته باشد اما به مراتب پیشرفته تر و منسجم تر است. موفقیت آلبوم
Immunity
باعث شده تا او با اعتماد به نفس بیشتری به تجربه های تازه تر بپردازد.
هاپکینز موسیقی اش را از فیلتر فرم ها و صدا های گوناگون عبور می دهد و منظومه شخصی خود را خلق می کند. منظومه ای که با نت یکسانی شروع می شود و به پایان می رسد و تداعی گر چرخه حیات است. این نت به عنوان المان مرکزی و اصلی آلبوم جایی در شمایل بیس یا ساب-بیس و جایی دیگر به عنوان پایه و اساس یک ملودی به گوش می رسد و قطعات آلبوم را به یکدیگر متصل می کند.
قطعه
Singularity
نماینده نیمه اول آلبوم است. نیمه ای که بیشترین انرژی و تنش را در خود جای می دهد. آرپیج های غیر منتظره که از دل بیس لاین های سخت و لید سینت های پر پیچ و خم بیرون می آید و باجیغ پد های سینماتیک و ضرباهنگ های کوبنده تکنو به اوج می رسند. چهار قطعه ای که نزدیک به سی دقیقه می کوبند و شما را به حرکت وا می دارند.
هاپکینز همواره به عنوان یک طراح صدای خوب شناخته می شود. طراحی صدای منحصر به فرد و ساختار لایه لایه ضرباهنگ و بافت های صدا در قطعات
Emerald Rush و Neon Pattern Drum
بیش از هر چیز جلب توجه می کند. وکال ریورب شده
Emerald Rush
عمق بیشتری به موسیقی هاپکینز می بخشد.
بعد از تنش بی حد و مرز
Everything Connected
که یادآور
Open Eye Signal
هم هست، ناگهان ماشین پر سر و صدای هاپکینز از حرکت می ایستد و هیجان او فروکش می کند. آهنگسازی و ساختار موسیقایی اش رنگ امبینت به خود می گیرد و از قید فرم رها می شود.قطعه
Feel First Light
شروع فوق العاده برای نیمه دوم آلبوم است. فضای وهم انگیز
Drone
و هارمونی گوش نواز وکال رویایی آن، جان تازه ای به آلبوم می بخشد. بیس لاین ممتد و گیتار الکتریک خوش فاز قطعه
C O S M
یادآور همکاری هاپکینز با گروه
Coldplay
است و ترکیب اصوات سینتتیک و ارگانیک آن را به یک سفر درونی تبدیل می کند. تک نوازی پیانو در قطعه
Echo Dessolve
مثل تونل کوتاهی است که به طولانی ترین قطعه آلبوم
Luminous Beings
ختم می شود، ضرباهنگ ظریف و کلیکی این قطعه در کنار پیانوی آرپیج و ساز های زهی، باعث می شود تا در بخش امبینت آلبوم قرار بگیرد و فاصله خود را با چهار قطعه اول آلبوم حفظ کند.
قطعه
Recovery
دومین قطعه آلبوم با محوریت پیانو است. هاپکینز بر خلاف شروع ریتمیک و کوبنده آلبوم، قصد داشته تا با یک قطعه آرام و ملایم به اثرش پایان دهد. شاید این اختتامیه همخوانی زیادی با حال و هوای کلی آلبوم نداشته باشد اما اگر همانطور که خودش گفته،
Singularity
را یک سفر شنیداری در نظر بگیریم، یک خانه امن و آرام بهترین مقصدی است که بعد از یک مسیر پر تلاطم می شود فتح کرد.
- Roland SE-02 Gets Pulse Width Modulation, New Sequencing Features
- YouTube launches new streaming service, YouTube Music.
0