حکمرانی دایناسورها در استودیو
امروز با هم سفری میکنیم به دهه ی هفتاد میلادی زمانی که کامپیوتر ها کم کم جای خود را در میان زندگی انسان ها باز می کردند، اما تنها یک دهه ی قبل خبری از کامپیوتر و تکنولوژی در ساخت موسیقی نبود، در آن دوران یک دستگاه ماشین ریلی Tape Mix, شاه استودیو بود، تمامی صداها در درون این ماشین های جذاب و زیبا ضبط می شد و صد البته خبری از Recorder Mastering , Automation, Plugins و صدها مورد دیگر بود، آن زمان نوازندگان چیره دست و خواننده های واقعی در استودیو مشغول بودند، در آن عصر که همه چیز طبیعی، واقعی و به دور از هرگونه اغراق اتفاق می افتاد موسیقی یک چهره داشت، و آن جاودانگی بود.
در دهه ی هفتاد کامپیوتر ها با آن ظاهر خشن و دلفریب شان و صفحه مانیتور جادویی و خیره کننده کم کم علت انقراض ماشین های ریلی را مشخص کردند، در سال ١٩٨۴ سالی که حرفهای زیادی برای گفتن داشت، تنها ١٢ ماه از رونمایی Mac می گذشت و Windows تا سال ١٩٨۵ معرفی نشد، در آن زمان حاکم اصلی دو غول بی نظیر صنعت یعنی Atari و Commodore بودند. دقیقا در همین تاریخ برای اولین بار در دنیا از Midi Standard رونمایی شد تا شاهد انقلابی دیگر در موسیقی باشیم. اما قصه ی ١٩٨۴ هنوز به پایان نرسیده در واقع یکی از مهمترین اختراعات انسان در موسیقی دقیقا در این تاریخ معرفی شد. در آلمان، دو مرد به نام های Karl Steinberg و Manfred Rürup کمپانی به نام Steinberg را تاسیس کردند. کارل مهندس صدا و منفرد نوازنده ی کیبورد در اواخر ١٩٨۴ برنامه ای را منتشر کردند که شامل ١۶ لاین Midi به صورت sequencer برای 64 Commodore بود و در اوایل ١٩٨۵ برنامه ای بر همین اساس کمی جامع تر برای Atari منتشر شد که نام آن را Cubase گذاشتند.
دایناسورها
عظیم، سنگین، وحشی و خشن و صد البته بکر و طبیعی این ها از صفات بارز رکوردهای ریلی است. پیش از ورود کامپیوتر ها به استودیو و دنیای موسیقی همه چیز بر روی این رکوردهای زیبا و جذاب ضبط می شد. پیشینه ی ساخت رکوردر ها به سال ١٩٠٠ میلادی در اروپا و آمریکا باز می گردد، یکی دیگر از نشانه های اهمیت دادن مردمان این دو قاره به موسیقی. علاقه ی انسان به شنیدن و لذت بردن از موسیقی باعث شد تا مخترعین به فکر راهی برای ثبت همیشگی این هنر باشند، با این حال همین خواسته ی انسان باعث ایجاد انقلاب بزرگی در کل ساختار موسیقی طی چند دهه ی اخیر شد. فرایند ثبت یعنی ضبط صدا توسط گیرنده انتقال آن به یک منبع ماندگار و شنیدن بی نهایت این اثر توسط فرستنده. کمی قبل تر وقتی که ارتباط مهم تر از موسیقی بود در سال ١٨۴٧ الکساندر گراهام بل تلفن را اختراع کرد، وسیله ای که صدا را توسط سیم های انتقالی از مکانی به مکانی دیگر میفرستد شاید بتوان گفت که این اولین گام بشریت در فرایند ضبط صدا باشد. تنها یک سال بعد تماس ادیسون دستگاه فونوگراف را اختراع کرد اولین دستگاه رکوردر در جهان و جد امروزی گرامافون و Turntable ها، اما قصه ی ماشین های رکورد ریلی از سال ١٨٧٨ آغاز می شود. یکی از مهندسین هم دوره ی ادیسون به نام ابرلین اسمیت برای اولین بار با دیدن فونوگراف ادیسون ایده ی ماشین های ریلی را مطرح کرد البته این نظریه ی تقریبا چندین دهه بعد به شکل و شمایل امروزی تبدیل شد. آقای پلسن دانمارکی در سال ١٨٩٨ اولین دستگاه شبیه به ماشین های ریلی و جد رادیو ها را به نام تلگرافون اختراع کرد و دو دهه بعد دو مهندس آلمانی با ارتقا این دستگاه ماشین دیگری به نام دیلی تلگراف را اختراع کردند که برای اولین بار در آن از کاست استفاده شد، البته منظور من از کاست همین کاست های دوران کودکی ما نیست بلکه کاست هایی بودند با سیم های فلزی. جرقه ی فکری در سال ١٩٢٧ در ذهن مهندس روس بوریس رکولف زده شد تا با استفاده از پودر آهن در مواد صمغ گونه و فرایند کربونیزه شدن این ماده بر روی صفحات فلزی با استفاده از مغناطیس صدا را ثبت و همیشگی کرد!
با پیشرفت و ادامه ی همین مسیر در سال ١٩٣۵ شرکت AEG اولین ماشین های ریلی به نام Magnetophon را اختراع کرد. همین روش تا بعد از جنگ جهانی دوم ادامه یافت و مهندسین آلمانی و آمریکایی این دستگاه جذاب را رفته رفته بهبود بخشیدند، میتوان گفت ماشین های ریلی از ١٩۵٠ به بعد کاربردی شدند و یک دهه بعد فراگیر و قابل استفاده در استودیو های ضبط.
عصر کامپیوتر ها
در سال ١٩٨٩ کمپانی Digidesing محصولی مطابق با استاندارد های سیستم های Mac به نام Sound Tools را روانه بازار کرد. این ایده خلاقانه محصولی بود شامل یک سخت افزار برای پردازش بهتر و یک نرم افزار ضبط به صورت Stereo که در نوع خود بی رقیب بود، مهندس صدا در Sound tools به راحتی می توانست صداهای ضبط شده را Cut و به راحتی در قسمت دلخواه copy کند، شاید فکر کنید که این کار بسیار ساده است اما در آن دوران همه ی این اتفاقات با چسب و قیچی بر روی نوارهای مغناطیسی ماشین های ریلی اتفاق می افتاد یعنی مهندس صدا در آن دوران قسمت مورد نظر را با ذره بین مشاهده میکرد با قیچی می برید و با چسب به ابتدای قسمت بعد می چسباند. همچنین در این نرم افزار شما به راحتی امواج ثبت شده ی صدا را مشاهده می کردید پس نیازی به دکمه Fast forward برای جلو بردن صداهای ضبط شده نبود. یک سال بعد کمپانی opcode برنامه ای نوشت که محصول Digidesing را تکمیل می کرد این محصول که Studio vision نام داشت در نوع خود جز اولین نرم افزار های MIDI sequencing حرفه ای بود. حالا این دو برنامه ی شگفت انگیز در کنار هم کار میکردند و ما برای اولین بار در دنیا شاهد استفاده ی Midi ضبط آن در کنار ضبط دیجیتال و امواج صدا بودیم. اما Degidesing در سال ١٩٩١ محصولی را روانه بازار کرد تا به امروز جز پرطرفدار ترین Daw ها در کل دنیاست و در بیشمار استودیو های حرفه ای از آن استفاده می شود این برنامه که اولین بار فقط به صورت Stereo تنها با چهار Track قابل استفاده بود چیزی نبود جز Pro Tools.
بلوغ
در جوامع توسعه یافته هنرمندان، مهندسین و به طور کل یک جامعه خود را جزء جدا نشدنی از یک جرگه می داند این یعنی من فراموش شده و ما جایگزین آن میشود، پس در این نوع طرز فکر افراد سعی میکنند برای یک هدف مشترک با یکدیگر همکاری کنند و از هم بیاموزند هرچند که رقابت بین آنها وجود داشته باشد. در چنین جامعه ای نقد ها سازنده و فکر شده منتشر میشوند و کسی که مورد نقد قرار می گیرد با قبول ضعف های خود سعی میکند ایرادات را برطرف کند. محصول شگفت انگیز Digidesign به عیب و نقص بود؟ هیچ توسعه ای لازم نبود؟ البته که هم ناقص بود هم به توسعه نیاز داشت اما آیا مهندسین این کمپانی به تنهایی می توانستند موفق شوند؟ در سال ١٩٩٢ یعنی یک سال بعد کمپانی Steinberg برنامه ای جدید نوشت و محصول جدیدش به نام Cubase audio mac را منتشر کرد، این محصول که با همه ی سیستم عامل ها و انواع کامپیوتر ها سازگار بود ١۶ خط برای ضبط داشت و همچنین از تکنولوژی Midi استفاده میکرد اما قسمت زیبای ماجرا این بود که همزمان سخت افزار ساخت Digidesign را نیز پشتیبانی می کرد چیزی که جز اجداد کارت صداهای امروزی است. یعنی این دو رقیب در عین رقابت از یکدیگر حمایت می کردند و ایده های خود را با یکدیگر به اشتراک می گذاشتند هر دو از سیستم Midi ساخت Opcode بهره میبرند، حتی Cubase پا را تا ژاپن فراتر گذاشت و از سیستم ضبط Cubase در مدل های Yamaha CBX D5 نیز استفاده کرد.
اما بلند پروازی های Cubase ادامه داشت تا سرانجام چیزی که امروزه از یک Daw سراغ داریم را اختراع کند. در سال ١٩٩۶ Cubase خبر از انتشار اولین استودیو مجازی دنیا با همین اسم را به دنیا اعلام کرد، شگفت انگیز و بی نظیر با رنگ ها و شکل و شمایل فوق جذاب، دارای پردازشگر داخلی برای کامپیوتر، ٣٢ کانال ضبط صدا و برای اولین بار در دنیا استفاده و معرفی plug in ها به هنرمندان و مهندسین صدا. هرچند که Cubase شبیه سازی شده از یک کنسول ضبط بود و کاملا عملکرد Analog Tape ها را داشت اما با ورودش به دنیای موسیقی حکم بازنشستگی ماشین های ریلی را امضاء کرد.
حکمرانی کدهای در استودیو
از ١٩٩۶ به بعد چیزی حدود ١٠ سال طول کشید تا Daw ها به اندازه ای تکامل پیدا کنند تا مهندسین صدا با آن گوش های حساسشان بتوانند به این کدهای دیجیتالی و مجازی اعتماد کنند، چیزی که امروزه خیلی ها به راحتی و بدون پرداخت هیچ هزینه ای در ٢ دقیقه دانلود می کنند و روس های عزیز با کرک های بی نقص شان همه چیز را رایگان می کنند حاصل زحمات چندین دهه ی مهندسان و کمپانی های عظیمیست که امروزه بدون آن ها هر کسی از پس ساخت موسیقی بر نمی آید. امروز که در حال نوشتن این مقاله هستم بیش از ٢٠ کمپانی پرقدرت Daw ها فوق پیشرفته ی خود همراه با هوش مصنوعی بی نظیر را در اختیار عموم قرار داده اند، شبیه سازی بی نظیر صدا ها و استودیو شاید برای مهندسین دهه ۶٠ میلادی غیر قابل تصور بود اما امروز عصر کدهای دیجیتال است و شما حتی می توانید در گوشی تلفن همراه خود استودیویی مجازی داشته باشید.
رو به پایان
اجازه بدید جمله های آخر این بخش و ساده و عامیانه بگم، اگه بعد از چند دهه تلاش مهندسین فوق العاده ی آلمانی و آمریکایی ما با استفاده از یک لپ تاپ و یک کارت صدای صد دلاری گوشه ی اتاق میشینیم و به اصطلاح موزیک میسازیم یا با صداها بازی میکنیم و به اصطلاح طراحی صدا میکنیم دلیل نمیشه که اسممون بشه موزیسین و یا بدتر هنرمند! اگه از تئوری موسیقی اطلاعی ندارید برید یاد بگیرید مطمئنم توی هر محلی بیش از ١٠ تا آموزشگاه موسیقی هست. کسانی که حتی نمیدونن فرق بین ادوات استودیو رو نام ببرن مهندس صدا نیستن! فقط یک لحظه فکر کنید که Daw و کامپیوتر وجود نداره و شما باید توی یک Tape Recorder کارا رو ضبط کنید به عبارتی یعنی بدون کوچکترین نقصی باید بخونید، بنوازید و ضبط کنید! از پسش بر میاید؟ اگه جوابتون نه هست پس لطفا از پوسته ی دانایی خودتون بیرون بیاید و قبل از نوشتن عنوان کاری کنار اسم شبکه مجازیتون یکم بیشتر فکر کنید و مطالعه کنید. اگه جوابتون بله هست تبریک میگم! اعتماد به نفس فوق العاده بالایی دارید.
اشکان موسوی
- APPLE MUSIC LAUNCHES NEW ANALYTICS TOOL FOR ARTISTS. It’s currently only available on iOS.
- ALBUM REVIEW : Plaid – Polymer
0